سوگلسوگل، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

دو گل زیبای من

گلهای زندگی

دختر برکت هر خانه است و بهانه بهشتی شدن مادر گلهای زندگیم . بهانه های بهشتی شدنم . روزتون مباررررررررررررررررررررررررک دخترهای قشنگم خیلی دوستتون دارم و هر زمان به قد و بالاتون نگاه میکنم احساس غرور مادرانه ام به اوج خودش میرسه  امروز هر ثانیه ای که میگذشت و در هر جایی صحبت روز دختر و دختر داشتن و و دختر بودن میشد من و بابا امیر احساس سعادت و غرور میکردیم و خدارو شاکر بودیم و هستیم به خاطر داشتن دو تا دختر گل دو تا فرشته اسمونی   فرگل و سوگل عزیزم پریهای دریاییم  از خدای مهربون میخواهیم که همیشه بهترینها براتون رقم بخوره و آینده ای طلایی نصیبتون بشه و جسم نازکتون همیشه سالم روح تازت...
17 شهريور 1392

چالیدره

جمعه صبح طبق معمول سوگل خانمی شش بیدار باش داد  بعد مراسم شستشویه خانم خانمها به فکر مبارکم زد کارهامو انجام بدم و نهار دخترا اماده کنم بریم بیرون .جاتون خالی خیلی خوش گذشت         رفتیم چالیدره همون اول راه گول فرگل طلا رو خوردیم و به خاطر خانم خانمها از پله ها رفتیم بالا وووووووووووووووووای که چقد پله داشت نفسمون بند اومد   خود فرگل هم با همه عشق و علاقه ای که به پله ها داره بچم دیگه خسته شد و نصف راه رفت بغل بابا امیرش و سوگلی بغل من . با کلی مشقت رسیدیم بالا و فکر کردیم دیگه راحت شدیم و از پله خبری نیست اما زهی خیال باطل  اون بالا دیگه دخملا تمایلی تو بغل بودن و نداشتن تشریف...
12 شهريور 1392
1